کاترینا پرینسیپ/ برگردان مصطفی درویشیخیابانهای آتن مملو از پوسترهای حزب سیریزا است که رویشان نوشته شده است: «امید در راه است». و بسیاری از افراد حقیقتاً چنین احساسی دارند. این برایشان نه فقط امید، بلکه آخرین امید است. «اگر آلکسیس [سیپراس] شکست بخورد، فقط فاشیسم باقی میماند». این جمله را یک نفر پس از ورودم به یونان، و در اشاره به رهبر حزب میگوید.امّا در فضای یونان چیزی بیش از ترس و نگرانی [از فاشیسم یا شکست] موج میزند. در واقع، نوعی خوشبینی برای تغییر و بهبودی قریبالوقوع حاکم است. با وجود این، رسیدگی به مشکلاتی که دولت چپگرا با آنان روبهرو خواهد بود، اطمینان خاطری را که حامیان حزب سیریزا برای بهبود وضع جامعه یونان دارند، در هالهای از ابهام قرار میدهد.این موضوع قابل درک است. یونان در بدترین بحران اقتصادی و سیاسیاش، از زمان پایان دیکتاتوری در ۱۹۷۴ به سر میبرد بهطوریکه کشور در اسارت تروئیکا [۱] است، یکچهارم تولید ناخالص داخلی نابود شده و نرخ بیکاری جوانان به پنجاه درصد رسیده است.برای نخستین بار در برههای از ثبات، جمعیت شاغل در یونان کمتر از جمعیت غیرشاغل است. این امر بدان معناست که نه تنها شرایط زندگی امروز برای کارگران وخیم است، بلکه در آینده نیز نظام پرداخت مستمری و تأمین اجتماعی کشور با بحرانهایی مواجه خواهد شد.علاوه بر این مسائل، بدهیهای ملّی در سالهای گذشته از ۱۲۰ به ۱۸۰ درصدِ تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است. مثلاً تنها ۱۴ درصد وامهایی که در اختیار دولت یونان قرار گرفته به اقتصاد واقعی تزریق شده، و ۸۶ درصد باقیمانده صرف جبران بدهی بانکها گردیده است.برای نخبگان یونان، جای تردید نیست که ریاضت راهحل سیاسی معقولی است. هدف این نخبگان استفاده از بهانهی بحران بدهی بود تا سریعاً یک برنامهی نئولیبرالی را به اجرا درآورند ولی در جریان اجرای این برنامه، جایگاه کارگران تنزل یافت و دولت رفاه مضمحل شد.اگرچه این قرائت که «آلترناتیوی وجود ندارد» در آگاهی مردم جنوب اروپا رسوخ کرده بود، امّا در نهایت این قرائت زیر سؤال رفت و خلافش به اثبات رسید.گینیاس پاناگوپولوس، رهبر کنفدراسیون عمومی اتحادیههای تجاری میگوید «سیریزا باید پیروز شود، چون هیچ آلترناتیوی نداریم». این نوع قرائت از «غیاب آلترناتیو» پهنهی احتمالاتی...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر