۱۳۹۴ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

لذت کشتار؛ بازنمایی قتل فرخنده

یاسا حکیمیاز قتل فرخنده روزها میگذرد. اما بحثها از زوایای گوناگون پیرامون این قتل جریان دارد. جامعهای که تمایل به ساده سازی رویدادهای پیجیده دارد و با پیشفرضهای ذهنی به مسایل پیچیده پاسخ میدهد، پرداختن به ابعاد، انگیزهها و بنیادهای اجتماعی- فرهنگی رویدادهای از ایندست را دشوار میسازد. ساختار ذهنی جامعه ما تمایل به ارایه پاسخهای سطحی به رویدادهای پیجیده دارد. این امر به تولید آگاهی مخدوش میانجامد که امکان فهم زوایای پیچیده و پنهان رویداد را به تعویق میاندازد.از منظر مطالعه جرم اگر به رویداد نگریسته شود، در مییابیم که قتل فرخنده رویداد سازمانیافته نبود. بلکه درجا و به صورت آنی اتفاق افتاد. همچنان که اشخاصی که در قتل فرخنده نقش دارند، آدمهای بزهکار یا مجرمان سابقهدار نیستند. اینها شهروندان عادی شهر کابل اند که هیچ پیوند گروهی و شناخت قبلی از همدیگر ندارند. اما، همهگی در یک وضعیت در تحقق یک رویداد نقش ایفا کردند. این نکته میرساند که جامعه ما از ظرفیت بالای در تولید خشونتهای این چنینی برخوردار است. به تعبیر دیگر، در سطوح و لایههای اجتماعی جامعه، ظرفیتهای لازم برای تولید خشونت فراهم میباشد. از اینرو، رویداد فرخنده مسایل زیادی را که صورت نامریی به خود گرفته بود، اما در زیر پوست جامعه جریان داشت، آفتابی کرد. این رویداد، اکنون پرسشهای زیادی را فراروی ما قرار دادهاست که باید به آن پرداخته شود. اما پیششرط پرداختن به پرسشهای جدیتر که ساختارهای اجتماعی جامعه را نشانه میگیرد، پرداختن به انگیزه، ابعاد و ماهیت خشونتی است که در رویداد فرخنده شاهد آن هستیم. تا زمانی که پاسخ روشن به انگیزه این قتل، ابعاد و ماهیت خشونت ارایه نکنیم، پرسش از ساختارهای اجتماعی منتفی است. زیرا پرسش از ساختارهای اجتماعی منوط به پاسخی است که به موارد بالا ارایه میشود.در پاسخ به این پرسش که انگیزه این قتل چه است؛ پاسخ ساده و سر راست این میتواند باشد که قتل با انگیزه مذهبی انجام شد. اما اینکه خشونت اعمال شده هم از نوع خشونت مذهبی/ دینی میباشد یا غیر دینی؛ مساله را پیچیدهتر میسازد. تحریکات مذهبی ممکن انگیزه اولیه این خشونت باشد، اما مهم این است که بدانیم ماهیت خشونت اعمال شده هم از نوع دینی میباشد یا...

ادامه خبر


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر