حميد باقريان کارشناس و تحليلگر مسائل اقتصاد سينما و فيلمروزنامه مردمسالاری: کلان نگري اقتصادي نسبت به سينما، پيش از انقلاب اساسا وجود نداشت، چراکه اين صنعت قبل از انقلاب فاقد مشخصههاي يک صنعت بود و به همين دليل نيازي هم به متولي نداشت.هدايت اين مجموعه در آن زمان توسط بخش خصوصي و به صورت جزء به جزء انجام ميگرفت. به همين دليل ميراث به جا نهاده از دوران پيش که به صورت منابع فيلم سازي نزد سينماي کنوني ايران است – اعم از نيروي انساني و تجهيزات و لوازم– تحت برنامه مشخصي نبوده است.پس از انقلاب در سال 1362 «امور سينمايي» عمليات مربوط به اقتصاد کلان سينما را برعهده گرفت و اقدام به برنامهريزي براي تامين مجموعه منابع اين صنعت و جهت دادن به آنها کرد.در حال حاضر مسائل «اقتصاد کلان» سينما نقاط نگران کننده در سينماي ايران نيستند و «امور سينمايي» عليرغم وظيفهاش توانسته است تامينکننده نيازهاي ساختار اقتصاد کلان سينما شود.در زمينه اقتصاد کلان، طراحي و اجراي «سياست عام حمايتي» به آنجا انجاميد که «امور سينمايي» ماموريت تامين کل مواد اوليه حياتي و تغذيه مجموعه سينما را از نظر تامين حياتيترين و اساسيترين وسايل و امکانات مصرفي و غيرمصرفي برعهده گرفت. اين موارد در حالت حمايت خاص به صورت ويژه با نرخهاي «ترجيحي» و با شرايط «ترجيحي» در مورد کساني که مورد حمايت بوده و مستقيما در گرايش به مضامين بارز سينمايي عمل ميکردند در نظر گرفته شد. در جهت اجراي سياستهاي مربوط به اقتصاد کلان، واحدها و فعاليتهايي تامين شد، از جمله «بنياد سينما فارابي». اين بنياد به اين دليل به وجود آمد که در وهله نخست جريان متوقف توليد فيلم سينمايي را (در سال 1362 ) راه بيندازد و اين شعار را در صدر سينماي ايران قرار دهد که «توليد محور فعاليتهاي سينمايي» است، و در اجراي اين شعار، خود به صورت عملکننده وارد شد. آغاز توليد باعث جذب امکانات و سازمان يافتن امکانات در کل کشور گرديد و اين امر سبب شد که بخش مربوط به اقتصاد کلان سينما در سينماي ايران رشد کند.کارخانه سينماي ايران در يک روند توليد انبوه چرخهاي زنگ زده خود را تعويض کرده، و با سرعت به کار افتاد و...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر