یاشار کمال، نویسندهی برجسته ترک در سن ۹۲ سالگی درگذشت. داستانهای او در ادبیات قومی مردماش ریشه دارد. یاشار کمال در رمانهای بزرگ خود به حکایتها و افسانههای مردمی رنگی گیرا و هنرمندانه بخشید. یاشار کمال که یکی از معروفترین چهرههای ادبیات معاصر ترکیه محسوب میشود، چشم از جهان فرو بست. او که مدتها بود از بیماری رنج میبرد، روز شنبه (۲۸ فوریه / ۹ اسفند) در بیمارستانی در استانبول درگذشت. خمیرمایهی داستانهای یاشار کمال نافرمانی و طغیان است. قهرمانان محروم و ستمدیدهی او نظم جاری و نظام مسلط را ناروا و ظالمانه میدانند و در برابر آن سر به شورش برمیدارند. "اینجه ممد"، مشهورترین قهرمان او، یک یاغی سازشناپذیر است که تا حدی رسم و راه زندگی خالق خود را نیز بازتاب میدهد. عشق به روایتهای مردمی یاشار کمال در ۶ اکتبر ۱۹۲۳ در شهر همیته، در خانوادهای کرد به دنیا آمد و در فقر و تیرهروزی بزرگ شد، بر اثر آفات روزگار یک چشم خود را از دست داد و در کودکی شاهد بود که پدرش هنگام نماز خواندن در مسجد به قتل رسید. یاشار کمال بنا به سنت خانوادگی به قصهها و روایتهای مردمی دل بست. در کودکی او سنتی کهنسال هنوز در مناطق آناتولی زنده بود: راویان و نقالانی به نام "عاشیق" با کولهباری انباشته از حکایتها و آوازها و افسانهها با نوای ساز برای روستاییان قصه میگفتند. در این قصهها، حرمانها و حسرتها و آرزوهای مردم بیان شده بود. یاشار کمال در آغاز جوانی روستاهای منطقه کوهستانی توروس را ده به ده زیر پا گذاشت؛ او هم خود برای مردم ساده و عامی داستانهای رزمی میخواند و هم نقلها و حکایات و شعرهای نقالان گمنام را گردآوری میکرد. یکی از دستمایههای ارزنده این سنت روایی، مرثیههایی است که به ویژه جمع زنان به حالت نوحه و با لحنی سوزناک تلاوت میکردند. با پرورش استادانهی این گونه قصهها بود که یاشار کمال در ۲۰ سالگی مجموعهای از داستانهای کوتاه منتشر کرد و نشان داد که هرچند نویسندهای گمنام و تازهکار است، اما به "سنت ادبی" کهنسال و تناوری تعلق دارد. او با چاپ نخستین رمان بزرگ خود که در سال ۱۹۵۵ به نام "اینجه ممد" انتشار یافت، به محبوبیت فراوان و شهرت...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر