۱۳۹۳ اسفند ۲۵, دوشنبه

"خانهی اجارهای" كار تازهی ماريا تبريزپور در انتشارات فروغ

شنبه ۱۴ مارس (۲۳ اسفند) جُنگ داستانهای كوتاه ماريا تبريزپور با همکاری نشر ناكجا در محل كتابفروشی انتشارات فروغ در شهر كلن رونمايی شد. خانم تبريزپور كه تا كنون يك جُنگ داستانهای كوتاه در ايران و يك داستان بلند از او توسط نشر ناكجا در فرانسه منتشر شده، اين بار با ۱۰ داستان تازه به صحنهی ادبيات برون مرز آمده است. شخصيتهای محوری داستانها همه زناند و خواننده از طريق آنها ذهن ۱۰ زن گوناگون را میكاود و از جمله با انديشهها و احساسات يك مادر فرزندمرده، يك دانشجوی ازدست رفته، يك نويسنده كه حالا به خانهداری محكوم شده يا يك معشوقهی گزيزپا آشنا میشود. نشر ناكجا كه در انتشار كتابهای ديجيتال گامهای بلندی برداشته، كار تازهی اين نويسندهی جوان را هم زمان به صورت ديجيتال و كاغذی چاپ و منتشر كرده است. در نشست كتابخوانی روز شنبه، ماريا تبريزپور به همراه تينوش نظمجو ناشر كتاب، دو داستان "خانهی اجارهای" و "ضربالمثل" را از اثر تازهاش خواند. اجرای دونفرهی داستان حالت زندهتری به كتابخوانی میداد. "خانهی اجارهای" سرگذشت مادر افسرده ایست كه فرزندش را در حادثهی پيش پاافتادهای از دست میدهد و اين اندوه را تاب نمیآورد: «بعد از آشنایی با تو افسردگی مزمنم كه بعد از مردن خانوادهام زیر آوار زلزله شروع شده بود، رو به بهبودی میرفت و خودم را آویزان زندگی كرده بودم با تو. فقط مواقعی كه زیادی شور و شوق زندگی داشتم، میترسیدم. از فرو رفتن در غم، میترسیدم. غم برای من مثل همان زلزلهی هفت ریشتری دوران كودكیام بود». در داستان "ضرب المثل" از رابطه ی دختری ايرانی میخوانيم با مردی آلمانی كه دختر از او گريزان است و پسری ايرانی كه از دختر فرار میكند: «شمارهی ۲، پیش من است، خوشحالم با او ولی، مدام فكر میكنم چه شكلی از هم خداحافظی میكنیم، كجا خداحافظی میكنیم، میدانم كار به خداحافظی نمیرسد، هیچ وقت نمیرسد. كاش میرسید. كاش به كلیشهوارترین حالت ممكن از هم خداحافظی میكردیم. ولی من میشناسمش، او هیچ وقت از من خداحافظی نخواهد كرد و خواهد گفت ما دوستهای خوبی باقی خواهیم ماند. من دلم خداحافظی واقعی میخواهد. از آن خداحافظیهایی كه مطمئن باشم هیچ وقت، هیچجا، حتی در خواب هم دیگر نمیبینمش...

ادامه خبر


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر