
سوسن اولیاءانقلاب ایران ۳۶ ساله میشود. شماری از اهل نظر به دعوت «زمانه»، دیدگاه خود در باره دستاوردهای انقلاب را نوشتهاند: مختصر و مفید تا از حوصله خواننده پرشتاب امروزی عبور نکند و از ملال تکرار نیز پیراسته باشد.کانون پاسخها و دیدگاهها، صفت «اسلامی» انقلاب ایران است که مبدل به یک قید شد. محور پرسش این بود: کجا هستیم، کجا بودیم، چه میخواستیم، چه گرفتهایم، چه دادهایم…برای سی و ششمین سالگرد انقلاب از سی و شش تحلیلگر و صاحبنظر دعوت شده بود تا دیدگاههای خود را در حداکثر ۴۰۰ کلمه بیان کنند. مدعوین به دلایل بینیاز از توضیح، در خارج از ایران زندگی میکنند. تنها یک چهارم آنها این دعوت را اجابت کردهاند.چکیده پیش رو، برشی از سالهای سپری شده است و بی تردید سطور نانوشتهای دارد. آنها که در انقلاب و با انقلاب زیستهاند، لابهلاهای خالی را در حافظه و تجربه خود خواهند یافت.عبدی کلانتری – جامعهشناسهنوز نمیتوان ادعا کرد که حقیقتی ساده در میان ما ایرانیها به نحوی یونیورسال پذیرفته شده باشد، این حقیقت که انقلاب بهمن پنجاه و هفت تحقق رؤیای اسلام بود. حتی اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران سکولار ایرانی هم از گفتن این حقیقت میپرهیزند. یک انشقاق روانی، نوعی شیزوفرنی اگزیستانسیل که ناشی از هم پوشی، همپوشانی، و همدستی است ما را از نگریستن در آینه می هراساند.رؤیای اسلام محمد و علی تأسیس دولت و تسخیر جامعه مدنی است. نه شهروند مسلمان ما و نه روشنفکر غیرمسلمانمان نمیپرسد، «آیا اسلام میتواند غیرسیاسی شود؟» آنها ترجیح میدهند پرسش را به این شکل کاذب مطرح کنند، «آیا سیاست میتواند دست از سر اسلام بردارد؟»شهروند مسلمانی که از شکنجه روزمره دولت اسلامی در سکوت میکاهد و میپژمرد، هرگز با صدای بلند اقرار نمیکند که، «من نمیخواهم همچون پیامبرم دولتساز باشم، من نمیخواهم همچون پیامبرم قانونگذار باشم، با مرتد و منافق همچون پیامبر بستیزم، با شمشیر دینم را بگسترانم. من به کیش دولت و قانون محمدی بی اعتقادم» و جامعه مدنی؟ مرد مسلمان فریاد نمیزند که، «من نمیخواهم همچون پیامبرم با دختر نه ساله بیامیزم، من نمیخواهم همچون پیامبرم زنان بسیار داشته باشم، کنیز داشته باشم، من از نقاب و روبنده و حجاب بیزارم زیرا زن را، نه همچون...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر