جناحهای سیاسی مجاز در ایران زمانی چپ و راست خوانده میشدند و زمانی دیگر اصولگرا و اصلاحطلب. امروز این تقسیمبندی به خودی و غیرخودی تغییر کرده و حدود آن با میزان تبعیت از رهبر جمهوری اسلامی مشخص میشود. حذف همراهان، مقامهای ارشد و کارگزاران حکومت در جمهوری اسلامی سابقهای طولانی دارد و از نخستین روزهای شکلگیری این نظام آغاز شد. با این همه تا ابتدای دهه ۸۰ خورشیدی جناحها و گروههای مجاز هر یک سهمی در قدرت داشتند و گرچه هر کدام تلاش میکرد عرصه را بر دیگری تنگ کند، حذف کامل رقیب از صحنه سیاسی تقریبا در دستور کار نبود. از انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری طرح یکدست کردن حاکمیت به طور جدی آغاز شد و هدف نهایی آن حذف کامل کسانی بود که غیرخودی قلمداد میشدند. در اینجا بحث بر سر خودیها و غیرخودیهای درون حکومت اسلامی است؛ کسانی که معتقد به جدایی دین از سیاست و عدم دخالت نهادهای مذهبی در نهادهای حکومتی هستند از ابتدا و از دید همه جناحها غیرخودی بودهاند. در دولت نهم گروههایی که اصولگرایان تندرو و سنتی محسوب میشوند با تمام اختلافهایی که داشته و دارند بر سر یک نکته توافق نسبی داشتند؛ حذف اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو. بحران مشروعیت همزمان با این تحولات دایره خودیها مدام محدودتر شد و تعریف خودیبودن نیز تغییر کرد. تعریف جدید با انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ یک نکته محوری یافت و آن تبعیت بیچون و چرا از رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای بود. سابقه این تغییر به مجلس ششم بازمیگردد که در آن عدهای از نمایندگان با فرمانها و دخالتهای فراقانونی خامنهای در کار قوه قانونگذاری مخالفت کردند و اقتدار او را به چالش کشیدند. در انتخابات مجلس هفتم، شورای نگهبان صلاحیت بسیاری از نمایندگان مجلس قبلی را که اکثریت آن در اختیار اصلاحطلبان بود رد کرد و نزدیک به دو سوم حوزههای انتخاباتی در عمل غیررقابتی شد. مطابق برخی گزارشها دخالت سازمان یافته سپاه پاسداران و بسیج برای مهندسی انتخابات در همین دوره وارد مرحله تازهای شد و نظامیان را به بازوی اجرایی "کودتاهای انتخاباتی" سالهای ۸۴ و ۸۸ بدل کرد. پروژه حذف اصلاحطلبان و میانهروها، گرچه از انتخابات مجلس هفتم آغاز شد، با گسترش اعتراضهای مردمی در سال ۸۸، که نظام مبتنی بر ولایت مطلقه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر