مهتاب لایقکوبانییک گروه ناظر بر حقوق بشر در سوریه روز یکشنبه ۲۶ اکتبر گزارش داد که بیش از ۸۱۵ نفر در جنگ چهلروزه شهر کوبانی کشته شدهاند. این گروهِ مستقر در بریتانیا تشریح کرده است که این مجموع شامل ۴۸۱ شبهنظامی متعلق به گروه دولت اسلامی موسوم به داعش، ۳۰۲ تن از جنگجویان کرد، ۲۱ تن دیگر از افراد عادی میشود.− عجیبه!− چی؟− آنقدر چریک مردن. انگار نه انگار که هر کدوم واسه خودشون کسی بودن، یکی رو دوست داشتن، از بعضی فیلمها خوششون میومده…مثل عکاسی میمونه. یک تصویر منجمد از یک آدم با یک پانویس.عکسی با پانویس، همچون عکسِ «شهدای جنگ»: تاریخ تولد، تاریخ مرگ، مختصری از زندگینامه، بخشی تر و تمیز از وصیتنامه؛ پایان زندگیِ یک تن از لشکری یکسانسازی شده؛ چفت و بست خوردن علم آمار با عکاسی پرسنلی در به تصویر کشیدن تاریخ.جایی در تاریخ مدرن بشری، قدرتِ یک علم چون آمار توانست بخش بزرگی از احساسات و شدتهای انسانی را به قبضه درآورد. علم آمار به کار بسته شد تا تعداد زندگان، و نرخ مرگومیر آنها را نشانهگذاری کند، که نیروی کار بشری را قابلشمارش و تغییرات آن را ثبت کند. عکاسی پرسنلی، عکاسیِ «نگاه مستقیم»، «لبخندِ ملایم» و «چشمانِ باز» نیز طی پیشرفت تاریخی ما امکانی شده است برای ارائه چهرههایی با قابلیتِ تشخیص، و قابلِ ثبت و بایگانی شدن. با این حال، هیچ کدام از این دو، آمار به عنوان یک علمِ نوظهور و عکاسی پرسنلی در مقام شاخهای صنعتی شده از هنر، با ثبت و بایگانی افراد به تحقق فردیت آنها کمکی نکردند، زیرا با تحمیل کارکرد و چارچوب عملی خاص، در خدمت یکسانسازی ویژگیهای انسانی تحت الگوهای پیشاپیش موجود درآمدند.در اقتصاد فعلی حاکم بر جهان، علم آمار ابزار مهمی در تهیه گزارشهای رسیده از مناطق جنگی است. بیش از ۸۰۰ تن کشته، با احتساب جمع کشتهشدگان دو گروه رقیب، تنها یک عدد است که به خدمت گفتارهای حقوق بشری درآمده. این عدد حتی به انضمام عکسِ کشتهشدگان، نمیتواند به زندگی جریان یافته در بدن آنها، چیزی که برایش جنگیده اند، و میلی که به جنگیدن برای زیستن ورزیده اند، اشارهای کند. بگذارید تنها درباره کوبانی سخن بگوییم. عدد ۳۰۲ از کجا...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر