
م. سحراسلام با حقوق بشر سازگار نیستبذرِ بشر مساعدِ این کشتزار نیستکاخی که بر تنازع و تبعیض شد بناجز برجِ شبروانِ شریعتمدار نیستآزادی و عدالت ازین بیشه درمخواهکاین میوه بر درختِ شریعت به بار نیستحق نزدِ شرع، راه به تکلیف میبَرَدبر مؤمنان گزینشِ حقّ اختیار نیستگویند: «اهل ذمّهٔ مایند کافران» بر اهلِ کُفر، جز رهِ ترکِ دیار نیستتسلیم محض میطلبند از تو یا گزیت +یا مرگ و زین سه راه، رَهی در شمار نیستزن، نیمِ مرد باشد اگر مؤمنه ست، نیکور نه به مُهرِ آدمیت نامدار نیستهمواره در تملّکِ مرد است زن، چو شیئاشیاء را به مالکِ خویش افتخار نیستزن کشتزارِ مرد بوَد نزدِ اهلِ شرعسدّی به راهِ کشتگر و آبیار نیستباید که در جوالِ سیَه ، رو نهان کندکاینجا جمالِ اهلِ جوال، آشکار نیستگر ترکِ دین کنی که به میراث بُردهایجز راه مرگ و نیستیات رهگذار نیستگویند از عدالت و گویند از وِدادوین داد،ای شگفت که جز چوبِ دار نیستترس است و دهشت است ز میلاد تا وفاتبیرُعب اگر نزیست کسی، رستگار نیستشمشیرشان بهانهٔ داد است و داوریاما به جز نشانهٔ کین و نِقار نیستانسان حقوقِ خویش ز انسانیت بَرَدوین حق ز هیچ مذهب و دین، یادگار نیستآنان که سروری به توشان دین گرفت نامدینشان به جز فساد و فریب و شعار نیست.......................................................... ـــ گزیت = جزیه = باج کافری در حکومت مسلمانان...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر